اختلاس عادی شد، نگران نباشید!


اختلاس عادی شد، نگران نباشید!

وبلاگ > عابدین‌پور، ابوالقاسم - حکایت کنند که مردی را دشنام دادند. بسیار ناراحت شد و پرخاش کرد. او را ببستند و همراه با دشنام کتکش زدند. سپس او را گشوده و باز دشنام دادند. این بار هیچ نگفت. پرسیدند چرا از دشنام به خود نپیچیدی؟ گفت: دشنام بدون کتک بهتر از دشنام با کتک است .

حکایت ما با اختلاسها همانند این حکایت است.

 واقعأداستان اختلاسها ریشه در کجا دارد؟

 کی قرار است آنچه به عنوان بیت المال به دست چند نفر حیف و میل شده است باز پس گرفته شود؟

 چه کسی باید مسوولیت این امور را به عهده بگیرد؟

 سیستمهای نظارتی وجود خارجی دارند یا فقط شعارش را می دهیم؟

 اسامی و نامهایی که با این اختلاسها سرو کار دارند فقط به ثروت مملکت دست درازی نمی کنند بلکه اعتقادات ملت را نشانه رفته اند.می خواهند ثابت کنند اگر صحبت از تقوی و پاکی و امانتداری و... به میان می آید تا وقتی اعتبار دارد که به مراکز قدرت دست نیافته ای و گر نه اگر توانستی بردار و ببر!.هیچ اتفاقی نمی افتد !.تازه گیر هم که افتادی چند صباحی در خلوت بازداشتگاه و زندان به سر می بری و از داشتن ثروتهای باد آورده قکر خود را به کرسی لذت می نشانی تا به ترفندی بیرون آیی و هر چه خواستی بکنی.

 انگار همین دیروز بود که رئیس دولتی مدام تهدید می کرد که لیست اختلاس کنندگان(مفسدان اقتصادی) را در جیب دارد و به زودی نشان می دهد که البته نشان نداد و اختلاس پاک ترین مرد دولتش در خدمتگزارترین دولت(!) نوعی سوء برداشت تعبیر شد و احتمالأ ملت ایران برای این مظلومِ گرفتار در بند، چندین عذرخواهی هم، به دولتمردان گذشته بدهکارند!

 نکند  آنچه به نام مفسدان اقتصادی قرار بود بشود در حد چند نفر در قضیه ی "خاوری" شدّت و حدّت خود را از دست داده است؟!.

 چه زود ارقام اختلاس برای همه عادی شده. ارقام آنقدر بزرگ است که تلفظش مشکل شده چه برسد به تفکّرش.

 عده ای هم پای ماشین حساب نشسته اند و با حسابرسی دارند سهم هر ایرانی را از پولهای اختلاسی محاسبه می کنند. جالب است اگر سی سال در وزارت خانه ای مثل آموزش و پرورش کار کنی و حقوق بالایی هم داشته باشی ،پاداش آخر خدمتت به پنجاه میلیون نمی رسد!

 راستی این پولها قبل از اختلاس کجا بودند؟ چقدر از این سرمایه ها(اختلاسهای آینده ی نه چندان دور) از دسترس مردم دورند و منتظرند کسی به سراغشان برود و از انزوا خارجشان کند؟

 در سیستم واگذاری اعتبارت چه نظارتی وجود دارد که اطمینان داشته باشیم یک بام و دو هوا اعمال نمی شود و کی قرار است دستگاههای اطلاعاتی و نظارتی این محدوده را از ناپاکی ها پاک کنند؟

 حتما با همین اختلاسهای افشا شده  می شد همه ی مدارس ، بیمارستانها، جاده ها و راهها و ده ها پروژ ه ی دیگر را باز سازی و نو سازی کرد یا حداقل می شد دستمزد کارمندان و کارگران را به حدی افزایش داد که برای یک زندگی روی خط فقر منت کش" هرکس و ناکس" نباشند .حتمأ می شد و بعد از این هم می شود ولی افسوس...

عارف خواستار شد: رفع کدورتها و حل مناقشات و معضلات پدید آمده از حوادث ناگوار گذشته


عارف خواستار شد: رفع کدورتها و حل مناقشات و معضلات پدید آمده از حوادث ناگوار گذشته

 

دکتر محمدرضا عارف طی یادداشتی در سایت شخصی خود به بهانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ضمن اعلام حضور خود در مراسم 22 بهمن از همگان خواست که به فراخور توان و امکان خود در بزرگداشت این واقعه عظیم تلاش کنند.

 

متن این یادداشت به این شرح است:

 

36سال از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران می‌گذرد و در این دوران، در ایران و جهان حوادث تلخ و شیرین فراوان رخ داده است ولی ملت فهیم ایران راه پر فراز و نشیب را به سوی هدف والائی که داشته است همچنان با صلابت ادامه می‌دهد.

حقیقت آن است که انقلاب اسلامی ایران سابقه و عقبه ای دیرین و پرافتخار در تاریخ معاصر دارد. مبارزه و تحمل زندان و شکنجه و محرومیت و خون دل ها و بیدارگری‌های متفکران ،اندیشمندان،فرهیختگان و در رأس همه امام خمینی(ره) پشتوانه‌ای مطمئن، تجربه ای غنی و بستری آماده را برای این انقلاب فراهم آورد.

انقلاب اسلامی که بر بستر حضور آگاهانه و مصمم مردم جریان یافت، برخوردار از رهبری بود بزرگوار، عارف، حکیم، فقیه، سیاستمدار و مرجعی والا قدر که هم مظهر ایمان و همت مردم بود و هم نماد عزت و آزادی.

انقلاب اسلامی ایران صرفنظر از مسیری که در سال‌های پس از پیروزی طی شده است، با پایان دادن به نظام طاغوت و تأسیس نظام جمهوری اسلامی، ملت را وارد مرحله تاریخی جدیدی کرد. نسل انقلاب با توجه به تجربه مبارزات ملت ایران در تاریخ یکصد ساله گذشته بر اساس الگوی نظری که برپایه ارزش ها و مشخصه های اندیشه اسلامی سامان یافته بود، انقلاب را به انجام رساند اما پس از انقلاب نیازمند الگویی عملی برای تحقق مطالبات تاریخی ملت بودیم. این الگو طبعاً می بایست براساس اهداف اولیه انقلاب که در اصلی ترین شعارهای مردم تجلی یافته بود شکل بگیرد.

قانون اساسی که در آن بر حقوق اساسی ملت، از جمله حق حاکمیت برسرنوشت خویش، حق تعیین سرنوشت و اداره امور خویش، اداره امور کشور بر اساس اتکاء به آراء ملت، آزادی نظام حزبی، آزادی بیان و قلم و ... تأکید شده و اصل جمهوریت در کنار اصل اسلامیت جزء اصول لایتغیر آن شمرده شده است، باید میثاق و عهدی جاودانه میان ملت و حاکمیت در تحقق این الگوی عملی باشد. وحدت و انسجام ملی و تأکید صریح امام(ره) در نظر و عمل بر ضرورت مشارکت آگاهانه مردم در عرصه های تصمیم گیری و تصمیم سازی از طریق انتخابات ،تأکید بر جایگاه مجلس منتخب مردم در رأس امور، تصریح بر میزان بودن رأی ملت، برخورد قاطع با رویکردهای قیم مآبانه و انحصار طلبانه در برابر ملت و .... باید شاخص ها و معیارهای روشنی برای تنظیم و تأسیس این الگوی عملی باشد.

امام(ره)، هرگونه اعمال قدرت و دخالت در امور کشور را بدون رأی و رضایت مردم فاقد مشروعیت می‌دانستند.و این در حالی است که دیگر انقلاب‌ها، تا ده‌ها سال بعد هیچ مبنایی برای اداره جامعه جز رأی انقلابیون نداشتند اما در انقلاب اسلامی ایران قانون اساسی فصل الخطاب در تعیین رابطه میان حکومتگران و مردم و ساز و کار تدبیر جامعه است و سندیت و اعتبار آن هم ناشی از رأی مستقیم مردم است و در واقع پیمانی است معتبر هم برای حکومت و هم برای مردم.

امروز کشور نیازمند همدلی و همراهی است و همه کسانی که به انقلاب و امام(ره) و رهبری و خواست‌های تاریخی ملت ایران احترام می‌گذارند باید بتوانند در همه عرصه‌ها، دین خود را اداء کنند.

آنچه که امروز تهدیدی برای وحدت ملی می تواند باشد میدان دار شدن هتاکان و دروغ پردازان در عرصه سیاست داخلی است و حاکم شدن چنین فضایی مطمئنا با آنچه موردنظر انقلاب و امام و نظام بوده و هست فاصله دارد.

از این رو دهه چهارم انقلاب اسلامی را باید دهه دفاع از آرمان های اصیل انقلاب، دفاع از اساس جمهوریت نظام و مبارزه با تحریف اندیشه مبنای انقلاب و دهه پیشرفت و تعالی کشور دانست.

در آستانه آغاز سی و هفتمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران ضرورت دارد ضمن رفع برخی کدورتها و سوء تفاهم‌ها بین یاران انقلاب، در حل برخی مناقشات و معضلات پدید آمده از حوادث ناگوار گذشته با وحدت و همدلی تلاش بیشتری صورت گیرد.

دهه فجر انقلاب اسلامی دهه عزت، آزادی، استقلال و پاکی و راستی است و باید از سوی همه اقشارملت، بزرگ داشته شود تا شکوه بزرگداشت روز 22 بهمن به تناسب عظمت انقلاب، متعلق به همه مردم باشد. چرا که بزرگداشت این واقعه عظیم، تجلیل از انقلاب اسلامی و پاس داشت آرمان‌های والائی است که ملت ما از دیر باز داشته است و در انقلاب اسلامی خود را به آن نزدیک‌تر دیده است.

اینجانب نیز همانند همه اقشار مختلف مردم فهیم ایران با حضور در مراسم پیروزی انقلاب اسلامی در روز 22 بهمن از همگان می خواهم که به فراخور توان و امکان خود در بزرگداشت این واقعه عظیم تلاش کنند.

والسلام

 

جریان هایی که به حوزه حکومت نزدیک می شوند پراگماتیست می شوند/باید واقع بین باشیم نه واقع گریز


محبیان:جریان هایی که به حوزه حکومت نزدیک می شوند پراگماتیست می شوند/باید واقع بین باشیم نه واقع گریز


 

این کارشناس مسایل سیاسی گفت: وقتی ما روند تحولات جریان ها و گروه ها را در پروسه تاریخی ولو کوتاه مدت مشاهده می کنیم ؛گاهی تمرکز ما برای تحلیل فقط برآن سخنانی است که بر زبانشان جاری است. من معتقد هستم که روند تحولات نشان دهنده این است که جریان های اصلی سیاسی کشور از جمله اصولگرایان از یک جریان ایدئولوژیک در حال تحول به یک جریان پراگماتیست هستند. البته منظور من دقیقا پراگماتیسم غربی نیست. در جریان اصلاح طلب هم همین گونه البته شدیدتر است و به نظر من بخش هایی از آنها اساسا از آرمان ها دل کنده اند. اصلا هر جریانی که به حوزه حکومتی نزدیک می شود پراگماتیست می شود. به عبارتی ، مسئولیت های اجرایی عملا افراد را عملگراتر می کند. شما در این جا مقایسه ای داشته باشید میان احمدی نژاد 84 و احمدی نژاد 91. آقای احمدی نژاد هنگام انتخاب شدن، بعد از دو دوره تحول یافت. ابتدا مبتنی بر باور هایی که دارند مطالب را بیان می کنند؛ اما واقعیت ها کم کم آنها را تنظیم می کند و به شکلی آن ها را از رویا بیرون می آورد. پس بنابراین چیزی که ما شاهد آن هستیم عمدتا این هست که جریانات تا زمانی که منصب را نگرقته اند شدیدا آرمان گرا هستند هر چقدر به حوزه عمل (مناصب حکومتی) نزدیک تر می شوند و باید پاسخگو باشند دید گاه هایشان نسبی تر می شود.

وی در ادامه صحبت هایش گفت: بنا براین اگر در همین جریان اصولگرا نگاه کنید، دو گرایش را می توانید مشاهده کنید گرایشی که یک مرحله از قدرت سیاسی را در اختیار داشته است. این ها به سمت عمل گرایی رفته اند و نگاه هایشان از جهاتی واقع گرایانه می باشد. اما جریاناتی که می خواهند کسب قدرت نمایند مبتنی بر هیجانات حرکت می کنند. این هیجانات هم توسط آرمان ها به حرکت درمی آید. آرمان البته نه تنها بد نیست؛ منفی نیست ؛ بلکه چون جهت می دهد خیلی هم ارزشمند است. منتها ما باید در ترجیح بین دگما و پراگما یعنی نظر و عمل به یک مرحله وسطی برسیم. یعنی عمل جهت دار و ترکیبی از از عمل و آرمان. یک زمان هست که سیاست مداران ما کلا از آرمان روی بر می گردانند و به عمل می پیونندند و بعد از یک مدت باورهایشان را کنار می گذارند و تبدیل به سیاست مدار عرفی می شوند؛که با ماهیت نظام اسلامی در تعارض است. کسانی هم هستند که آنچنان بر آرمان ها تاکید می کنند که گویا با واقعیت های اجتماعی ارتباطی ندارند. این ها ممکن است مصالح را ننگرند و همیشه عالی ترین شکل قضایا را مطرح می کنند. این خوب است ولی این ها بعد با این کمال گرایی محض سپس به واقعیت ها نگاه کرده و نظام را ناقص تلقی می کنند و ممکن است یاس برآنها غالب شود. ما باید همواره "حد وسطی" را داشته باشیم. یعنی در نظام جمهوری اسلامی ایران که نظامی است مبتنی بر آرمان ها و ارزش ها و در عین حال می خواهد در حوزه عمل هم کار انجام دهد و فقط شعار ندهد؛ باید به جایی برسیم که ضمن حفظ آرمان ها و چهارچوب هایی که وجود دارد؛ واقعیت ها را هم ببنیم. به عبارتی نه واقع گرا باشیم نه واقع گریز بلکه باید واقع بین بود واقع بینی که می خواهد آرمان هارا تحقق بخشد.


سیدحسن خمینی چه کسانی را متحجر خواند


سیدحسن خمینی چه کسانی را متحجر خواند

وبلاگ > موسوی، سیدعبدالجواد - همه آن ها که با خرد و تدبیر میانه ای دارند و می خواهند از افراط وتفریط پرهیز کنند مدام به مخاطبانشان یادآور می شوند که در یک جامعه سنتی و دینی تجددمآبی همان قدر خطرناک است که تحجر. همه مصلحان اجتماعی این دو پدیده را به یک اندازه خطرناک دانسته اند. از شهید مرتضی مطهری تا دکتر علی شریعتی همه و همه بر این باور بودند که متجددمآبان و متحجران هر دو سر و ته یک کرباسند و راه نجات یک جامعه انکار این دو فرقه ضاله و برگزیدن راه سوم است.

معمولا آدم های این چنینی از جانب هر دو گروه به شدت مورد آزار و اذیت قرار می گیرند. اهل تجدد آن ها را متحجر می خوانند و متحجران آن هارا فرنگی مآب و غربزده. البته این سرنوشت همه آدم های مستقل و آزاده است. آن که گفت:

نه در مسجد دهندم ره که رندی

نه در میخانه کاین خمار خام است

میان مسجد و میخانه راهی است

غریبم سائلم آن ره کدام است

به همین غربت اهل درد و تفکر اشاره داشت. قصه پر غصه ای که از دیر باز در این سرزمین وجود داشته و ظاهرا حالا حالا هم ادامه خواهد داشت. دیروز پریروزها هم دیدیم که آسیدحسن آقای خمینی هم در این باره حرف هایی زده اند که جالب بود. از جمله این که از قول بنیانگذار جمهوری اسلامی نقل کردند که ایشان میگفت میخواهم فدای مبارزه با تحجر شوم. این روزها هم کم نیستند کسانی که دم از مبارزه با تحجر می زنند و با تاسی از بزرگان تحجر را همان قدر خطرناک می دانند که تجددمآبی. حتی حسن رحیم پور ازغدی هم در صدا و سیمای ضرغامی سال ها دم از مبارزه با تحجر زد.البته اهل انصاف و تامل می دانند که میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است و لزوما همه آن ها که از مبارزه با تحجر سخن می گویند نمی توانند دشمن متحجران محسوب شوند. حتی گاه دیده شده برخی از مرد رندان روزگار ما از سنگر تحجر و تقویت جبهه جهل از ضدیت با متحجران سخن می گویند.اصلا نکته جالب توجه اغلب مدعیان مبارزه توامان با متجددمآبان و متحجران این است که هیچ کدامشان جرئت آن که مصادیق تحجر را بیان کنند ندارند. تا سخن از متجددان بیچاره به میان می آید نه تنها نام و نام خانوادگی طرف را به زبان میاورند که اگر لازم باشد آدرس محل سکونت و محل کار طرف را هم از رسانه های رسمی اعلام می کننداما همین که نوبت به دوستان متحجرشان می رسد به حرف های کلی بسنده می کنند تا مخاطب اصلا متوجه نشود که این حضرات متحجر اصلا چه جور موجوداتی هستند.

البته زرنگ ترهایشان گاهی آدرس عوضی هم می دهند و برای آنکه دیر تر لو بروند فی المثل می گویند می دانید متحجران چه کسانی هستند: انجمن حجتیه ای ها! و حالا تو برو بگرد و انجمن حجتیه ای پیدا کن.البته آسیدحسن آقا تا حدودی مشت این قالتاق ها را بازکرد و با اشاره به این که آن ها که مخالفان سرسخت دوسال پایانی عمر بنیانگذار جمهوری اسلامیند از مصادیق تحجر به شمار می روند کار را برای کاسب کاران سیاسی سخت کرد. به عبارتی دیگر حالا آن ها که دم از مبارزه با تحجر می زنند باید نسبتشان را با خیلی چیزها مشخص کنند. نمی شود با موسیقی و سینما و هرگونه ذوق ورزی و زیبایی ای مخالفت کرد و از تعطیلی و توقیف آثار هنری و ادبی شادمانی کرد و بعد هم مرد رندانه ادعای مبارزه با تحجر را داشت.نمی توان در مقابل آن ها که کنسرت موسیقی یک گروه مجوز دار و قانونی را به هم می زنند خاموشی پیشه کرد و گاه به تصریح و تلویح با آنها احساس همدلی و همسخنی کرد و بازهم مدعی شد که تحجر و تجددمآبی همانند دولبه یک قیچی عمل می کنند. نخیر، این حقه دیگر زیادی نخ و نما کهنه شده است دوستان! فکر تازه ای باید کرد.

مطهری: ادامه حصر نیاز نیست / منتقدان هر نظام تا زمانی که دست به سلاح نبرده‌اند،باید آزاد باشند.


مطهری: ادامه حصر نیاز نیست / منتقدان هر نظام تا زمانی که دست به سلاح نبرده‌اند،باید آزاد باشند

سیاست > احزاب و شخصیت‌ها - آنا نوشت:

 

علی مطهری گفت: شورای عالی امنیت ملی فقط در زمان آشوب در کشور که حالت اضطرار پدید می‌آید حق صدور حکم حصر تا زمان پایان آشوب و اضطرار را دارد و ادامه حصر در این چند سال نیاز به حکم قضایی داشته است.

 

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، در واکنش به اظهاراتی که اعمال حصر موسوی، کروبی و رهنورد را تفهیم اتهام از سوی شورای عالی امنیت ملی به این افراد تلقی کرده‌‌اند، تأکید کرد که یک شورا نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند هم مسئول امنیت ملی‌ باشد و هم حکم قضایی صادر کند. اگر می‌خواستیم این طور باشد چه نیازی به انقلاب بود. انقلاب کردیم که قانون حاکم باشد.

 

سخنان مطهری در این گفت‌وگو:

 

این حرف‌‌ها (تفهیم اتهام به موسوی و کروبی در شورای عالی امنیت ملی) خلاف قانون اساسی است و نباید آنها را جدی گرفت، بلکه به شوخی شبیه‌تر است. از این حرف‌ها بوی استبداد می‌آید که هرکس را خواستیم دور هم می‌نشینیم و بدون حضور آنها تفهیم اتهام می‌کنیم و کیفرخواست و بعد حکم زندان یا اعدام صادر می‌کنیم. یعنی یک شورا هم مسئول امنیت ملی‌ است و هم حکم قضایی صادر می‌کند. اگر می‌خواستیم این طور باشد، چه نیازی به انقلاب بود؟ انقلاب کردیم که قانون حاکم باشد. بنابرابن چنین دادگاهی فقط در قوه خیال آقای طائب بوده و وجود خارجی نداشته است.

 

-اینکه ایشان (میرحسین موسوی) محاکمه را پذیرفته است، یک گام به پیش است. این دادگاه طبق قانون اساسی باید علنی باشد و قاضی آن هم باید عادل و باتجربه باشد به طوری که این تلقی ایجاد نشود که حکمش از قبل معلوم است. بهتر است قاضی این دادگاه از میان چند نفری که متهمان حوادث سال 88 را محاکمه کرده‌اند و مشهور به سخت‌گیری هستند نباشد. در عین حال طرف‌های دیگر ماجرا مانند آقای احمدی‌نژاد و نهادهایی که دخالت داشته‌اند نیز باید به طور همزمان محاکمه شوند.

 

-برای تأمین امنیت آنها (در حصرشدگان) نیازی به حصر نیست، مردم از آنها محافظت می‌کنند. ادامه حصر برای جلوگیری از فتنه جدید هم نامفهوم است. فتنه جدید همین کارهایی است که برخی از می‌کنند و همین حرف‌هایی است که می‌زنند. حصر با نظر شورای عالی امنیت ملی بوده؛ اما مطلب مهم این است که شورای عالی امنیت ملی فقط در زمان آشوب در کشور که حالت اضطرار پدید می‌آید حق صدور حکم حصر تا زمان پایان آشوب و اضطرار را دارد و ادامه حصر در این چند سال نیاز به حکم قضایی داشته است. شورای عالی امنیت ملی باید حکم خود را تغییر دهد و به تأیید رهبری برساند. من فکر می‌کنم دلیل حصر، بیشتر این است که فکر می‌کنند اگر اینها بدون عذرخواهی آزاد شوند، نظام آسیب می‌بیند؛ در حالی که این‌طور نیست. هر نظامی منتقدانی دارد و تا زمانی که دست به سلاح نبرده‌اند، باید آزاد باشند. همچنین برخی مخالف محاکمه رهبران معترض هستند چون نمی‌خواهند تخلفات طرف دیگر فتنه و نادرستی تبلیغاتی که در چند سال اخیر صورت گرفته است، روشن شود. لذا بهترین راه این است که آنها آزاد شوند و اگر تخلفی کرده‌اند، مجازاتش همین چند سال حبس آنها باشد.