رتبه ۱۸ بیکاری جهان به ایران رسید .


رتبه ۱۸ بیکاری جهان به ایران رسید.

اقتصاد > بازارکار - تسنیم نوشت:

صندوق بین المللی پول با رده‌بندی کشورها از نظر نرخ بیکاری در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد ایران با نرخ بیکاری ۱۳.۱ درصدی در رتبه ۱۸ جهان قرار گرفته و اگرچه وضعیت بیکاری در ایران بدتر شده اما نرخ بیکاری ۱۰ کشور اروپایی همچنان بیشتر از ایران است.

صندوق بین المللی پول پیش بینی کرده است نرخ بیکاری ایران که در سال 2012 بالغ بر 12.2 درصد بوده است در پایان سال جاری میلادی به 13.1 درصد افزایش پیدا کند.

این نهاد بین المللی به رده بندی 105 کشور جهان از نظر نرخ بیکاری در سال 2013 پرداخته و ایران را از این نظر در رتبه 18 جهان قرار داده است. 

بر این اساس در سال جاری تنها 17 کشور نرخ بیکاری بالاتری از ایران خواهند داشت. ایران در رده بندی امسال صندوق بین المللی پول نسبت به سال گذشته صعودی 6 پله ای داشته است. ایران از نظر نرخ بیکاری در سال 2012 رتبه 24 را در میان کشورهای جهان بدست آورده بود. 

در صدر رده بندی جهانی بر اساس آمار نرخ بیکاری در سال 2013 کشور مقدونیه قرار گرفته است. نرخ بیکاری این کشور برای امسال 30 درصد برآورد شده که بالاترین نرخ بیکاری در سطح جهان است. بوسنی با نرخ بیکاری 27 درصدی و یونان با نرخ بیکاری 26.9 درصدی به ترتیب در رتبه های دوم و سوم از این نظر قرار گرفته اند.

نرخ بیکاری 10 کشور اروپایی در سال 2013 بیشتر از ایران برآورد شده است که 3 کشور در این بین به نام های اسپانیا،‌ پرتغال و ایرلند جزو کشورهای اروپای غربی محسوب می شوند. نرخ بیکاری اسپانیا 26.8 درصد اعلام شده و رتبه 4 بالاترین نرخ بیکاری جهان به این کشور اختصاص یافته است. پرتغال نیز با نرخ بیکاری 17.4 درصد در رتبه 9 و ایرلند با نرخ بیکاری 13.7 در رتبه 17 قرار گرفته اند.

آفریقای جنوبی با نرخ بیکاری 26 درصد، صربستان با نرخ بیکاری 25 درصد، سودان با نرخ بیکاری 19 درصد، و ارمنستان با نرخ بیکاری 18.5 درصد نیز به ترتیب در رتبه های 5 تا 8 قرار گرفته اند. رتبه های 10 تا 16 نیز به ترتیب به کشورهای قبرس، گرجستان، تونس، کرواسی، بلز، جامائیکا، و اسلواکی اختصاص یافته است. نرخ بیکاری این کشور از 17 تا 13.7 درصد اعلام شده است. 

نرخ بیکاری برخی کشورهای دیگر در سال 2013 به این ترتیب برآورد شده است:آلبانی 13 درصد، اردن 12.2 درصد، فرانسه 10.9 درصد،‌ ترکیه 9.3 درصد، انگلیس 7.7 درصد، آمریکا 7.5 درصد، کانادا 7.1 درصد، برزیل 5.8 درصد، آلمان 5.5 درصد‌، چین 4.1 درصد، نروژ 3.3 درصد و کویت 2.2 درصد.

بلاروس نیز با نرخ بیکاری 0.6 درصدی کمتری نرخ بیکاری را بر اساس برآورد صندوق بین المللی پول در سال جاری میلادی دارد.

دست کم هجده میلیون نفرضدانقلاب داریم.


دست کم هجده میلیون نفرضدانقلاب داریم

وبلاگ > موسوی، سیدعبدالجواد -
آقای سید حمید روحانی حرف هایی علیه آقایان هاشمی و خاتمی زده اند که اگرحوصله داشتید و اعصاب درست و درمان می توانید آن ها را در سایت های خبری بخوانید. اما ترجیع سخن ایشان در این افاضات جدید این است که آقای هاشمی از اول هم انقلابی نبودند. متن سخنان را بخوانید متوجه می شوید منظور ایشان از انقلابی نبودن دقیقا به معنای تندخونبودن و شعارهای فانتزی و انتزاعی سرندادن است.

البته تناقض هم در حرف های ایشان بسیار یافت می شود، فی المثل آن جا که درباره آقای خاتمی می گویند ایشان انقلابی نیست چون برای انقلاب حتی یک سیلی هم نخورده است. خب، اگر قرار باشد سیلی خوردن محک و معیار انقلابی گری باشد که باید آقای هاشمی را به دلیل سال ها شکنجه و زندانی که تحمل کرده اند سرآمدان انقلابی ها دانست. اما این تناقضات خیلی مهم نیست، همان طور که گفتم از فحوای کلام آقای روحانی مشخص است که مشکل آقای روحانی با آقای هاشمی این است که چرا شعارهای غیرمعقول و فانتزی سر نمی دهد، شعارهایی که برای صاحب شعارآب و نان بسیار دارد اما تاوان آن را مردم بی پناه و محروم می دهند.آقای روحانی حتی مثال هم می زند و برای این که اثبات کند آقای هاشمی انقلابی نیست می گوید وقتی آمریکایی ها هواپیمای مسافربری ایرانی ها را زدند آقای هاشمی درحالی که بغض گلویش را گرفته بود در تلویزیون ظاهرشد. آقای روحانی می خواهد بگوید چون آقای هاشمی به دلیل تاثر از شهادت مسافربران بی گناه، گریه اش گرفته بود پس انقلابی نیست، اما فکر نمی کند می توان آن گریه و تاثر را دلیلی بر وطن دوستی آقای هاشمی دانست و این که او نمی خواست در آن جنگ بیش از این پای مردم بی گناه وسط بیاید و خون های بیشتری بر زمین ریخته شود. اگر قرار باشد با متر ومعیار آقای روحانی مردم را به انقلابی و غیرانقلابی تقسیم کنیم به احتمال قریب به یقین، شهید مطهری که درباره حافظ کتاب می نوشت و در نشریه زن روز به نمایش یک فیلم واکنش نشان می داد و شهید بهشتی که شیک پوش بود و از شعارهای احساسی و تند پرهیز داشت انقلابی نبود و درعوض آن ها که با بی عقلی و ماجراجویی و ادبیات سخیف و توهین آمیز، این همه تحریم و تورم را برای مردم بی پناه و صبور این سرزمین به ارمغان آوردند انقلابی اند. انقلابی بودن وقتی قرار نباشد تاوانش را خودت بدهی خیلی هنری نیست. تو شعارت را می دهی و به جایش پست و مقام نصیبت می شود اما مردم بیچاره باید تاوانش را بدهند و هزار جور مصیبتی که تو حتی یکی از آن ها را نمی توانی تحمل کنی به جان بخرند. اگر انقلابی بودن یعنی بدون آن که به نتایج و توابع کارهایت فکر کنی شعارهای داغ و احساسی سر دهی، باید بگویم معمر قذافی از همه انقلابی تر بود، چرا که منشور سازمان ملل را پاره می کرد و شورای امنیت را به رسمیت نمی شناخت و اعراب را به خیانت متهم می کرد وخلاصه چیزهایی می گفت که خیلی از شبه انقلابیون ما از شنیدن آن حرف ها دلشان غنج می رفت. دیگر این که اصلا گیرم آقای هاشمی انقلابی نیست، مردم همین آقای غیر انقلابی را به خیلی از انقلابی های مورد تایید آقای حمید روحانی ترجیح می دهند. حرف بی سند نمی زنم. در همین 24خرداد92مردم نشان دادند که حرف همین آقای غیر انقلابی را به حرف شبه انقلابی ها و یا به تعبیری به انقلابی های تقلبی،ترجیح می دهند. اصلا اگر قرار باشد با ادبیات آقای حمید روحانی سخن بگوییم باید بگوییم ما در این سرزمین دست کم هجده میلیون غیر انقلابی داریم. اصلا چرا تعارف می کنیم هجده میلیون ضدانقلاب داریم. خوب شد. این جوری انقلابی های مورد نظر آقای روحانی مظلومیتشان بیشتر می شود و ماجرا تراژیک تر می شود، چیزی که شبه انقلابی ها آن را خیلی دوست دارند.