به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، محمدرضا عارف در دیدار جمعی از اعضای هیات اجرایی همایش ستاد ملی جوانان اصلاحطلب که چندی پیش در شهرکرد برگزار شد طی سخنان کوتاهی ضمن قدردانی از تلاش آنها برای برگزاری این همایش، بر ضرورت حفظ انسجام شکل گرفته میان اصلاحطلبان به خصوص بدنه جوان آن تاکید کرد و گفت: برخی چهرههای سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری آنچنان در توهم شکست به سر میبردند که تا روزهای قبل از برگزاری انتخابات در سخنانشان ناامیدی موج میزد ولی جوانان به رغم محدودیتهای فراوان در شور و نشاط انتخاباتی سهم بسزایی داشتند و باید قدردان جوانان بود که ناامیدی بر آنها غلبه نکرد و باعث پیروزی گفتمان اصلا طلبی- اعتدالگرا در انتخابات شد.
وی با بیان اینکه در انتخابات ریاست جمهوری شکافی که بین نسل اول و نسل سوم بود تا حدودی ترمیم شد، گفت:آنچه مهم است این است که جوانان اصلاح طلب باید نگاه بلند مدتی در برنامههای خود داشته باشند و از ایدهها و طرح های کلیشهای که متناسب با زمان فعلی نیست دوری کنند.
رئیس بنیاد امید ایرانیان تاکید کرد: تفکر اصلاح طلبی شکست ناپذیر است زیرا ارتقاء و اعتلای کشور و انقلاب اسلامی از مسیر اصلاح طلبی و به دست جوانان محقق خواهد شد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پایان توصیههایی به جوانان کرد و گفت: بیانگیزگی و خود برتربینی بزرگترین آفتی است که میتواند به فعالیتهای شما ضربه بزند. تلاش کنید در ورطه افراط و تفریط نیافتید و با منش و روش اصلاحطلبی بدنبال گستردهتر کردن فعالیتهای خود و جذب حداکثری جوانان کشور باشید.
دکتر حسین واله*
گمانه زنی ها در باب دیدار رؤسای جمهور ایران و
امریکا در حاشیه اجلاس عمومی سالانه سازمان ملل متحد در مهرماه آتی در
نیویورک به این مباحثه دامن زده است که مذاکره ایران و امریکا بر سر روابط
دوجانبه کی آغاز میشود. کم نیستند کسانی که این گفتگو وحتی دیدار را
زودهنگام می دانند. با احترام به این رأی و درک دغدغه های ظریفی که پشت آن
وجود دارد، می خواهم از سیاست تسریع در این زمینه دفاع کنم.
رفع خصومت،
کاهش تنش، عادی سازی مناسبات و همکاری ایران و امریکا باید اکنون به ترتیب
اولویت های اساسی جمهوری اسلامی ایران باشد و این "باید" هرگز به معنای
عدول از آرمان های انقلاب اسلامی نیست. برای دیدن این نکته، کافی ست به این
پرسش پاسخ دهیم: امروزه همکاری ایران و امریکا به نفع کی و به ضرر کیست؟کم
ناظری پیدا می شود که نداند بزرگترین زیانکار حل مشکلات فیما بین ایران و
امریکا اسرائیل و دولتهای مستبد و وابسته عرب در منطقه هستند. اسرائیل از
این جهت که بهانه های مظلوم نمایی در افکار عمومی و در نتیجه سمپاتی معنوی
حامیان غربی خود را از دست می دهد و اعراب وابسته از این جهت که در پرتو
حوادث سالهای اخیر فلسفه وجودی خود را بر باد می بینند.
صحنه خاورمیانه
و رقابتهای لجام گسیخته قدرتهای منطقه ای کاخ سفید را در مخمصه ای سخت
قرار داده که یکسوی آن عدول اوباما از سیاست تغییر و تن دادن به گفتمان
ریگانیزم و سوی دیگر آن پافشاری بر آن سیاست است به قیمت ضعیف جلوه کردن در
افکار عمومی آمریکاییها. این هر دو کارت زردی به اوباما و مقدمه ای است
برای شکست دموکرات ها در انتخابات آتی آمریکا؛ در واقع دیپلماسی هنر بهره
برداری از نیازهای حریف در فرصت هاست.
مذاکره و حتی رابطه و بلکه همکاری
دو کشور هرگز به معنای قلب ماهیت و یکسان سازی تمام عیار نیست. حتی
دشمنانی که در حال جنگ گرم هستند اغلب رابطه دیپلماتیک خود را قطع نمی
کنند. در تمام مدت جنگ هشت ساله، سفارت عراق در تهران و سفارت ایران در
بغداد براه بودند. در دنیای امروزهیچ کشوری قادر نیست دشمنش را ازمیان
ببرد. تنها کاری که بخردان جهان می کنند مهار دشمن، کاهش خصومت، افزایش
دوستان و تقویت نفوذ خود از این طریق است.
آشتی ایران و امریکا اکسیر
حلال همه مشکلات ما نیست. چرا که تمام مشکلات ما ناشی از دشمنی امریکا
نیست. اما سیاست تسریع در حل مشکلات با امریکا باز هم اولویت دارد: خلع
بهانه اسرائیل برای تهدید مداوم ایران و متحدان ایران، مایوس شدن ارتجاع
عرب از بهره برداری از خصومت ایران با امریکا برای پیشبرد مطامع سلطه
جویانه در جهان اسلام وجهان عرب، کاهش زمینه رشد تروریسم کور با چاشنی
طائفی که امنیت جهان اسلام را در مخاطره قرار داده است و سرانجام فوریت
شدید همه موارد فوق.
اجلاس عمومی سازمان ملل متحد مناسب ترین فرصت برای
ابتکار های دیپلماتیک است. سران شرکت کننده در اجلاس برای همتایان خود و
نمایندگان آنها سخن می گویند. طبیعت این اجلاس تماس سران دولتها را اقتضا
می کند. سازمان ملل اساسا برای حل و فصل اختلافات دولت ها تشکیل شده است.
اگر موردی از اختلاف ها در این سازمان حل و فصل نشود غیرعادی است. حضور و
رفتار سران در اجلاس عمومی نگرشها، سیاست ها و مقاصد آنانرا برای جهانیان
آشکار می سازد. در اجلاس آتی، فرق امریکای بوش با امریکای اوباما و فرق
ایران احمدی نژاد با ایران روحانی باید در رفتار دو رئیس جمهور تجلی کند
چنانکه در 2001 اجماع جهانی بر سر گفتگوی تمدنها مقاصد عالیه جمهوری اسلامی
ایران را متجلی ساخت.
نقاط تلاقی منافع جمهوری اسلامی ایران با منافع
ایالات متحده امریکا و چگونه اداره کردن نقاط اختلاف و میزان عزم دو طرف به
کار برای امنیت و صلح جهانی باید دقیق بازشناسی شود. نخستین مواجهه سران
باید فرصتی برای این مهم تلقی گردد. پیداست آنها که از این اتفاق ناخشنودند
برای تأخیر در آن به هر شیطنتی دست زنند. درست به همین دلیل - اگر هیچ
دلیل دیگری هم در بین نباشد- باید دو رئیس جمهور با هم دیدار کنند.
* معاون سیاسی دفتر سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور اسبق کشورمان، سفیر سابق ایران در الجزایر و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
همانطور که پیش از انتخابات ریاستجمهوری پیشبینی شده بود که افراطیون بعد از انتخابات با رئیسجمهور زاویه خواهند گرفت، علی مطهری اولین انتقاد خود از روحانی را به اظهارات حمایتی رئیسجمهور از سپاه اختصاص داد.
به گزارش بلاغ،پیش از انتخابات و در ایام تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری، کارشناسان پیشبینی میکردند که افراطیونی که خود را حامی روحانی میدانند به زودی با وی فاصله بگیرند.
رئیسجمهور امروز در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران اظهارات صریحی را در حمایت از سپاه و نقش این نهاد در تامین امنیت داخلی و خارجی مطرح کردند.
همانطور که پیشبینی میشد چند ساعت بعد از سخنرانی رئیسجمهور در جمع فرماندهان سپاه، علی مطهری از نمایندگانی که خود را حامی دولت میخواند در واکنش به اظهارات روحانی درباره شایعات مطرح درباره فعالیت اقتصادی طی یادداشتی با عنوان «سخنی با رئیس جمهور» نوشت: به نظر می رسد که این سخن آقای رئیس جمهور بیشتر جنبه نصیحت و بازدارندگی دارد و رئیس جمهور خواسته است تذکر و هشدار محترمانه ای به سپاه در خصوص ورود این نیروی نظامی به حوزه اقتصاد که در دولتهای نهم و دهم به اوج خود رسید، بدهد، و الا بسیار بعید است که جناب آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور ندانند که واقعا امروز سپاه رقیب مردم و بخش خصوصی و مثل پیمانکارهای معمولی است و این امر آفات و آسیب هایی برای خود سپاه و اقتصاد کشور داشته است.
مطهری در پاراگراف بعد یادداشت خود در اظهاراتی متناقص با پاراگراف اول
نوشته است: ما هم آرزو داریم که سپاه فقط پروژه های بسیار مهمی را که بخش
خصوصی توان اجرای آن را ندارد بر عهده بگیرد به هر حال از جناب آقای روحانی
صراحت بیشتری را انتظار داریم.
هاشمی در شیرگاه(مازندران) مدعی شده که «مردم سوریه از طرف حکومت خودشان مورد حمله شیمیایی واقع شدهاند و حالا هم باید منتظر حمله خارجیها باشند».
اظهارات هاشمی رفسنجانی فارغ از خاستگاه آن، نمونه روشن ماجراجویی و
بهانهتراشی برای دشمنان خونآشام ملتهای مسلمان منطقه است. در واقع آقای
هاشمی برخلاف ادعای همیشگی موضعی به غایت نسنجیده و افراطی اتخاذ کرده که
میتواند مستند دروغ آشکار آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار گیرد و این در
حالی است که رسانههای غربی اخبار متعددی حاکی از نقش رژیم سعودی در
انتقال تسلیحات شیمیایی و کاربست آن از سوی گروههای مسلح و تروریستها
منتشر میکنند. رسانههای غربی همچنین اغلب اذعان دارند که با توجه به
پیروزیهای بزرگ ارتش سوریه طی چند ماه اخیر، دلیلی ندارد که این ارتش از
سلاحهای شیمیایی آن هم علیه شهروندان خود و کودکان و زنان حومه دمشق- و
نه دشمنان- استفاده کند.
در هر حال بازی - انشاءالله ناخواسته- هاشمی
در زمین آمریکا و رژیم صهیونیستی چند گمانه نگرانکننده را پیش میکشد.
نخست اینکه ناتوانی جسمی و ذهنی وی باعث شده نتواند مصلحت خود و کشور خود و
مردم منطقه را تشخیص دهد و به رغم نبودن کوچکترین سندی، همان ادعای رژیم
ملک عبدالله سعودی و رژیم شیمون پرز و اوباما و کامرون را تکرار کند.
احتمال دوم که در تناقض با گمانه نخست نیست این که حلقه مشورتی آلودهای-
از لحاظ اطلاعاتی- در گروه اطرافیان و مشاوران هاشمی نفوذ کرده که مرتبا
وی را به اتخاذ مواضع رادیکال و به دور از خرد و اعتدال ترغیب میکند.
وگرنه در شرایط عادی دلیلی ندارد یک چهره سیاسی مدعی میانهروی و پرهیز از
بهانهتراشی برای دشمنان، ادعاهای دروغ سران کاخ سفید و تلآویو را که
حتی سازمان ملل نیز آن را تأیید نکرده و پارلمان انگلیس نیز حاضر نیست
بپذیرد، تکرار کند. برای ناظران و تحلیلگران ردگیری این حلقه بسیار ضروری
است چرا که در آشوبافکنی 4 سال پیش بیگانگان نیز همین رفتار غیرعقلانی به
چشم میخورد.
پیام من به شما رسانه نما : شما شاخدارا که فقط شعار می دهید وطالب جنگید در روز نبرد و جنگ در بازار سیاه به دنبال خرید لانه موش خواهید بود.
متن «منشور اخلاقی دولت تدبیر و امید» (۱۳۹۲/۵/۲۷) به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
منشور اخلاقی دولت تدبیر و امید
۱- خداوند را در همه حالات ناظر بر اعمال و رفتار خویش و مسئولیت را امانتی الهی بدانم.
۲-
همه آحاد مردم ایران را از همه اقوام و مذاهب الهی و بدون توجه به
تفاوتهای فردی، جنسیتی و گروهی، محترم بشمارم و از حقوق، حریم خصوصی،
حیثیت و شرافت آنان پاسداری کنم و در استفاده از تمام سرمایههای انسانی
کشور بکوشم.
۳-
هدف اول من تامین مصالح پایدار نظام جمهوری اسلامی ایران باشد و در صورتی
که بین منافع فردی حزبی، سازمانی، قومی و حرفهای من با مصالح ملی تضادی
باشد، از منافع خود بگذرم و مصالح ملی را مبنای تصمیم قرار دهم؛ در تمام
تصمیمات و اقدامات خود، سیاستهای کلی نظام (ابلاغ شده توسط مقام معظم
رهبری)، برنامههای توسعه، قوانین و اولویتهای اعلام شده از طرف
رییسجمهور را مد نظر قرار دهم.
۴- اندیشهام در مدار اعتدال، تصمیماتم بر مبنای تدبیر و رفتارم در چارچوب قانون باشد و از تندروی، شتابزدگی و خودسری بپرهیزم.
۵-
همواره از دروغ بپرهیزم؛ به شعور و افکار عمومی احترام بگذارم؛ از
دستکاری در اطلاعات و یا ارایه اطلاعات به گونهای که موجب فریب دیگران به
ویژه مسئولان عالی نظام شود به شدت پرهیز کنم؛ به عنوان امین نظام جمهوری
اسلامی، اطلاعات و اسرار نظام را حفظ نمایم؛ چه در زمان مسئولیت و چه بعد
از آن رازدار باشم.
۶-
در تمام تصمیمات و اقدامات خود جویا و پذیرای نقد و نظر دیگران باشم،
مسئولیت خطاهای خود را بپذیرم؛ برای دیدگاه مخالف و انتقاد، ارزش قائل باشم
و خود را مقید به گزارشدهی منظم به رییسجمهور و مردم بدانم.
۷-
نگاه و هدف خود را به سازمان تحت مدیریت خود محدود نکنم، بلکه تعاملات بین
سازمانی و همافزاییهای فراسازمانی را مدنظر قرار دهم. در این راه به
ویژه با وزارتخانههای همگروه، فراتر از منافع سازمانی و با هدف دستیابی
به اهداف ملی همکاری مؤثر داشته باشم.
۸-
مبنای واگذاری مناصب را شایستگی، راستگویی و درستکاری قرار دهم و نزدیکان
سببی و نسبی من در انتصابات از هیچ امتیاز و تقدمی برخوردار نباشند.
۹-
مدیران زیردست خود را برای پذیرش مسئولیتهای بزرگتر و بلند رتبهتر آماده
کنم و کارکنان خود را به مثابه سرمایهای بپندارم که بهرهوری و بالندگی
آنها بر عهده من است.
۱۰- نظرات تخصصی مدیران قبلی، کارمندان، منتقدان و مشاوران مستقل خود را جویا شوم و به آن توجه ویژه کنم.
۱۱-
حق مردم در دسترسی به اطلاعات را پاس دارم، شفافیت اطلاعاتی را مبنای عمل
قرار دهم؛ در ارایه اطلاعات به آنان و تعامل با رسانهها فعالانه و با
رویکرد مثبت عمل کنم و در این مسیر با نظام اطلاعرسانی دولت هماهنگ عمل
کنم.
۱۲-
سرمایههای هستی چون انرژی، محیط زیست و نیروی انسانی را سرمایههای تمام
بشر دانسته، در حفظ، کاربرد درست و بهسازی آنها کوشش کنم و این سرمایه را
همچون میراثی بپندارم که از گذشتگان به ما رسیده است و چون امانتی بپندارم
که باید به آیندگان برسانیم.
۱۳-
هر گاه به این جمعبندی برسم که توان لازم برای انجام مسئولیت را از دست
دادهام مراتب را به رییسجمهور اعلام کنم و زمانی که میخواهم سازمان تحت
مدیریت خود را تحویل مسئول بعدی دهم، تمام اطلاعات و تجربیات خویش را به
جانشین خود منتقل کنم.
من
در پیشگاه قرآن کریم و در برابر رییسجمهوری اسلامی ایران به خداوند قادر
متعال سوگند میخورم که همواره در دوران مسئولیت خود به منشور اخلاقی دولت
«تدبیر و امید» متعهد باشم و همه توان خود را در راه ایفای وظیفهام بکار
گیرم.»