به گزارش خبرآنلاین به نقل از خبرگزاری رسا، حجت الاسلام و المسلمین احمد عابدی در کلاس درس خارج خود نکاتی را در رابطه با ادب در قرآن مطرح کرده است.
حجت الاسلام عابدی درباره "پرهیز از بیان فساد اخلاقی دشمن" می گوید:
«قرآن کتاب ادب است. چقدر ما در تاریخ خواندیم که هند جگرخوار، همسر
ابوسفیان، مادر معاویه چه کاره بوده است. این همه آیات در قرآن، درباره
ابوسفیان نازل شده، شاید 100 آیه درباره ابوسفیان است؛ ولی یکبار خدا
درباره زن ابوسفیان چیزی گفته؟ چه کاره بود و پرچم داشت؟ ولی ادب قرآن این
است که به این چیزها نپردازد و زشت است.
اگر یکجا درباره زن ابولهب
میفرماید، سراغ مسایل جنسی و اخلاقی نمیرود؛ میفرماید: «و امْرَاَتُه
حمّالة الحطب؛ هیزم برای آتش میآورد». بنابر این یک نکته اخلاق قرآن این
است که به مسائل جنسی و فحشاء مردم کار نداشته باشیم؛ حتی اگر از کثیفترین
مردم باشد؛ خیلی مواقع این مسائل قبح گناه را میریزند؛ خیلی مواقع اشاعه
فحشا است و خیلی موارد باعث ترویج گناهان در بین جوانان میشود. در
گفتارمان به قرآن اقتدا کنیم.»
وی با اشاره به رفتار علما و حضرت امام خمینی در ادامه عنوان می کند:
«علمای خودمان، ادبشان ادب قرآنی بوده است. ما طلبهها هم باید اینگونه
باشیم. فکر نمیکنم احدی به اندازه امام(ره) با شاه مخالف بود. با شاه دشمن
بود، به حق هم بود، دشمنی شخصی نبود، واقعاً درد دین داشت. امام از همه ما
بهتر شاه و خانوادهاش را میشناخت. یک بار در عمرش دیدید، یک کلمه درباره
فساد خانوادگی شاه حرف بزند؟
امام هر وقت به شاه چیزی میگفت، میگفت
ظالم و ستمگر است، شاه جنایت میکند، کشور را به آمریکا فرخته؛ اما میگفت
فساد اخلاقی هم دارد؟ متأسفانه ما اخلاق قرآنی را رعایت نمیکنیم؛ هر وقت
با کسی دعوا داریم، اول میرویم سراغ ناموس طرف یا سراغ لغزشهای
اخلاقیاش. شخصی سی شب منبر رفت و موضوع بحثش مسایل اخلاقی فلان شخص بود.
خوب، اینها خودش اشاعه فحشاست و خلاف قرآن است.»
استاد حوزه
درباره یکی دیگر از آداب قرآنی با عنوان "قطعی سخن نگفتن" می گوید: «یکی از
آداب قرآن این است که آدم چیزی را که یقین ندارد، نگوید. کلمات شاید،
احتمال دارد، فکر میکنم و به نظر میرسد را زیاد به کار ببریم. نشانه آدم
جاهل این است که قطعی حرف میزند. آدم عالم هم همهاش میگوید شاید.
این را من مکرر گفتم، شاید 12- 10 سال داشتم که خدمت علامه طباطبایی
بودم؛ یک آقایی آمد یک مسئله شرعی از علامه پرسید که من با آن سن، جواب
مسئله را بلد بودم. علامه وقتی جواب داد، سه بار فرمود این مسئله را حتماً
از کس دیگری بپرسید. این عالم است، قطعی حرف نمیزند و در فهم خودش تردید
میکند.
ادب قرآن «انّا او ایّاکم...» است. هیچ وقت نگوییم شما
اشتباه میکنید، شاید من اشتباه میکنم. این آیه که درباره مشرکین با
پیامبر صلوات الله علیه و آله است. ادب قرآن این است که پیامبر صلوات الله
علیه و آله میفرماید: «ما ادری ما یفعل بی و لا بکم». چقدر ادب در این
جمله است. پیغمبر خدا میگوید من نمیدانم که من به بهشت میروم یا به
جهنم. شما را هم نمیدانم. آیا ما اینگونه حرف میزنیم یا همیشه میگوییم
که ما به بهشت میرویم و آنها نمیروند. ان شاء الله که خداوند اخلاق همه
ما را قرآنی بگرداند.»
احسان میزانی: بررسی شاخص فلاکت برمبنای آمارهای سال گذشته اقتصاد ایران صورت گرفته است. براین اساس بخشی از سقوط ایران به رده های پایینی این شاخص به وضعیت کشور در سال های گذشته باز می گردد. سقوط دوباره ایران در شاخص فلاکت بازهم تحلیلگران اقتصادی را به بررسی وضعیت اقتصادی کشور طی سال های گذشته وادار کرده است. برخی رسانه های طی روزهای گذشته با ارائه تحلیل هایی به تغییر فضای حاکم براقتصاد ایران طی هشت سال گذشته اشاره کرده اند. روزنامه های مانند رسالت وضعیت اقتصادی کشور را مطلوب ارزیابی کرده بودند ولی انتشار شاخص فلاکت و سقوط دوباره ایران نشان می دهد که وضعیت چندان هم مناسب نبوده است. برهمین اساس با استناد به شاخص فلاکت که وضعیت اقتصاد ایران در سال 2013 را نشان می دهد، می توان به تغییر فضای حاکم براقتصاد و کسب و کار در ایران پی برد.
این شاخص نشان می دهد ایران پس از ونزوئلا که در صدر کشورهای جهان قرار دارد، رده دوم را بدست آورده است. امتیاز ونزوئلا در این شاخص 79.4 و ایران 61.6 است پس از ایران کشورهای صربستان، آرژانتین، جامائیکا، مصر، اسپانیا، آفریقای جنوبی، برزیل و یونان به ترتیب رتبههای ۳ تا ۱۰ را از آن خود کردهاند. از سوی دیگر، کشورهایی که بهترین وضعیت را از لحاظ شاخص فلاکت در سال ۲۰۱۳ داشتهاند، به ترتیب ژاپن، ازبکستان، تایوان، سنگاپور و کره جنوبی هستند.
طی سال های گذشته عدد شاخص فلاکت تقریبا به دو برابر افزایش یافته است. شاخص فلاکت اقتصاد ایران در سال 84 حدود 21.9 درصد بود ولی همین عدد در حال حاضر به 61 رسیده است. وضعیت تورمی کشورف نرخ بیکاری و میزان تطعیلی کارخانه های صنعتی بیشترین تاثیر را در رشد شاخص فلاکت داشته اند. براساس آنچه از سوی نهادهای بین المللی اعلام شده، نرخ منطقی شاخص فلاکت عددی بین 11 تا 15 است.
البته بررسی اوضاع تورم و بیکاری از سال 84 تا 92، یعنی هشت سال دولت احمدی نژآد، نشان از این دارد که «شاخص فلاکت» در این بازه زمانی دوبرابر شده است. طبق آمار منتشرشده، عدد فلاکت در سال 84، 21.9 درصد برآورد شده بوده که در همان زمان هم این میزان دو برابر نرخ متوسط جهانی بوده است. در عرصه بین المللی حد معمول و استاندارد این شاخص عددی در بین ۱۱ تا ۱۵ درصد است. سایت پایش پرس که به نهادهای تولیدی ایران نزدیک است، در گزارشی در مورد این شاخص چنین تحلیلی منتشر کرده است:« کارشناسان معتقدند با توجه به اینکه نرخ تورم در دهکهای پایین جامعه بیشتر از دهکهای پردرآمد است، میتوان نتیجه گرفت که شاخص فلاکت در دهکهای پایین جامعه چشمگیرتر و وخیمتر باشد. به گفته آنها، برآورد چهار شاخص غذا، بهداشت، آموزش و مسکن میتواند سطح رفاه خانوار را تعیین کند. وقتی هر یک از این شاخصها را در سالهای گذشته مورد بررسی قرار می گیرد درصدهای بزرگی به چشم می خورد که پیش از این و حتی در دوران جنگ هم نمونه آن را دیده نشده بوده است. تحلیلگران معتقدند وقتی دستیابی به این شاخصها برای گروههای درآمدی پایین جامعه سختتر است و وقتی بیکاری در این دهکها قابلتوجهتر بوده و حداقل دستمزدها هم برای شاغلان این گروهها پرداخت نمیشود، پس شاخص فلاکت هم در این گروه بیشتر خواهد بود.» سایت ها و روزنامه های دیگر کشور نیز به صورت جداگانه تحلیل هایی در مورد انتشار شاخص فلاکت منتشر کرده اند. اما بخش مهمی از این تحلیل ها براساس بررسی وضعیت اقتصادی ایران طی 8 سال گذشته صورت گرفته است.
بررسی آمارها نشان می دهد عدد تورم 40 درصدی، نرخ بیکاری موثر 25 درصدی، رشد 125 درصدی قیمت مسکن، کاهش 113 درصدی ارزش پول ملی کشور، کاهش قدرت خرید خانوارها به یک سوم و همچنین افزایش 370 درصدی اجاره مسکن طی هشت سال گذشته دلیل اصلی تغییر جایگاه شاخص فلاکت ایران بوده است.
نقل خاطره به بهانه و یاد مادرعزیزم که طعم تلخ فقر و تنگدستی راچشید.
ممک پلا ( Memek Pela ) پلو با نمک
وقتی گرسنه ام می شد مثل همه بچه ها بی طاقتی می کردم و از مادرم تقاضای نون یا پلو می کردم . آن زمان ( سالهای 1342و یا 1341 ) واقعاً مردم روستا یم (گله دون) فقیر بودند. آنهایی که زمین داشتند و اعضای خانواده کنار هم بودند مشکل داشتند، تا چه رسد به ما که نه زمین کشاورزی داشتیم و نه سایه ی پدر بر سرمان بود. راحت ترین چیزی که می توانستیم بخوریم ، برنج خالی بود. برنجی که می شود گفت ورمزدونه ( Varmez dooneh ) یا همان کمی برنج وسروف ( یکی از آفات معروف که در زمین شالیزار رقیب گیاه برنج بود و با برنج رشد می کرد ومی رسید و درو می شدو کیفیت برنج و پخت آنرا به شدت خراب می کند ) من لقمه های پلو ( برنج و بیشمار دانه های سوروف پخته ) را با دستان کوچکم به نمک می زدم و می خوردم ولی ادامه ی این برای بچه ای در سن و سال من می توانست عوارض داشته باشد.
یک روز گرسنه ام بود:
-: نه نا مره وشنا اه ( Nena Mereh Veshnaeh ) مادر گرسنه ام
مادر : پسر ممک پلا خانی ؟ ( Peser Memek Pela Khanni ) پسر پلو با نمک می خوری ؟
- : نا ( Na ) نه
مادر : پسر مارغانه نیمرو خانی ؟ ( Peser , Marghaneh Nimroo Khanni ? ) پسر تخم مرغ نیمرو می خوری ؟
- : اره ( Areh ) آری
مادر : حارش کرک مارغانه حاکارده ؟ ( Haresh Kerk Marghaneh Hekardeh ? ) ببین مرغ تخم کرد ؟
- : نا ( Na ) نه
مادر : خا هر وقت حاکارده مره باوور ( Kha . Har vaght Hakardeh mereh Baoor ) خب ، هر وقت تخم گذاشت منو خبر کن
رفتم در گوشه ای از اطاق آلاچیقی خودمان جایی که یک مرغ روی پوشال کاه و کلش نشسته بود ، من هم نشستم و به مرغ نگاه می کردم ، نمی دانم چقدر منتظر شدم ، شاید نیم ساعت یا 1ساعت اما خبری نشد ، گاهی به پلو نگاه می کردم و گاهی هم به ... مرغ ، اما دیگر طاقتم طاق شده بود .
با صدای بلند گفتم :
نه نا ( Nena ) مادر
مره وشنااه ( Mereh Veshna ee ) گرسنه ام
مادر : پسر دو بی هر وقت حاکارده بخور ( Peser Dobay Har Vaght Hakardeh Bakhor ) پس باشه هر وقت تخم گذاشت ، بخور
دیگه صبرم تموم شده بود پلو و نمک را گرفتم تا پیش مرغ رفتم اما مرغه از جایش بلند شد و کمی از پلو هایم را ریخت در حالی که تند تند نوک می زد و برنج ها را از روی زمین می چید من هم با دست راستم لقمه ی پلو را می گرفتم و نمک مالی می کردم و در دهانم می گذاشتم و با دست چپم مرغ را از کاسه برنجم دور می کردم.