به گزارش خبرگزاری فارس طبق اطلاعاتی که هنوز مستند نیست از مجموع ۱۲۴ هزار پیامبر حدود ۳۱ پیامبر در ایران دفن شدهاند که تعدادی از آنها شامل "سیم و لام" در سمنان، "خالد بن سنان عبسی" در گلستان، "یوشع" در اصفهان، "حیقوق" در تویسرکان، "حجی" در همدان، "مردخای" در همدان، "قیدار" در زنجان، "اشموئیل" در ساوه، "دانیال نبی" در خوزستان، "شعیب نبی" در خوزستان، "باحزقیل" در دزفول، "خضر و الیاس" در جزیره هرمز، "روبین" در میامی، "جرجیس" در شوشتر، "یونس" در گناباد، "یعقوب" در گرگان، "ابراهیم خلیل" در سوسنگرد، "اسحاق و اسماعیل" در جاده دزفول، "صالح پیامبر" در شوشتر، "ایوب" در بجنورد، "خضر" در همدان و... است.
تنها یک روز پس از آنکه رهبری از رسانهها خواستند که ماجرای اختلاس بزرگ را کش ندهند، شکایت ۱۱ تن از نمایندگان مجلس از احمدینژاد در این باره، منتفی شد؛ موضوع اختلاس از دستور کار شورای پول و اعتبار خارج شد و روزنامههای قدس، جام جم و خراسان و… سر مقالههای خود را بازخوانی فرمان ۱۰ سال پیش رهبری اختصاص دادند. مهدی طائب هم در فارس نیوز به عرصه آمد تا کسانی را که از این پس موضوع اختلاس را پیگیری میکنند شریک جرم اختلاس گران کند و بگوید «مختلس با مبلغان اختلاس! یک کار را انجام میدهند!! و هر دو از یک مرکز واحد دستور میگیرند!». حسین شریعتمداری هم که این بار دستش از نامهایی چون صهیونیست و بهایی و منافقین خالی است، زمین و زمان را به هم دوخت تا بگویید یه جای سخن گفتن از «مسئولیت حاکمان و عوامل اختلاس» باید به ریشهها پرداخت و کم مانده که ماجرای دزدی از بانک صادرات را به نزاع هابیل و قابیل برساند. مقام رهبری اگرچه در سخنان خود خواستار آن شده بود که به این بهانه مسئولان نباید زیر سوال بروند و برای دفاع از عملکرد خویش و ضرورت رسیدگی به مفاسد اقتصادی به دستور ۱۰ سال پیش اشارهای کرد، اما بعید است منظور اصلی ایشان تعطیل کردن رسیدگی نمایندگان و شورای پول و اعتبار باشد. حتی بعید است ایشان خواسته باشند که موضوع اختلاس بزرگ در لابلای فرافکنیهای ده ساله گم شود و یا ریشههای آن به ۱۰ سال پیش کش یابد. با ابراز تاسف باید گفت که عملکرد حامیان رهبری و نمایندگان و قوای مصلوب الاختیار این شائبه را در ذهن ایجاد میکند که رهبری به هر قیمتی خواهان پایان رسیدگی به این ماجراست. ماجرایی که در صورت روشن نشدن تمام ابعاد آن میتواند بسان لکهٔ سیاهی در تاریخ عملکرد حاکمان این کشور باقی بماند. اگرچه این نخستین باری نیست که عملکرد حامیان و اطرافیان آیت الله خامنهای مصداق «مهر ابله» میشود، اما این بار قضیه عامتر و فراگیرتر از همیشه است. این هواداران ناشی، با این عملکرد خود، نه تنها آب به آسیاب اختلاسگران میریزند، بلکه خواسته یا ناخواسته با پیوند زدن آن با سخنان رهبری، در حقیقت هزینهٔ این حمایت مشکوک را به پای رهبر جمهوری اسلامی مینویسند. البته نگرانیِ بزرگتر و اصلی آنجاست که مبادا قوهٔ قضائیه هم مانند مجلس و شورای پول و اعتبارو رسانههای دولتی، از سخنان رهبری اینگونه برداشت و تفسیری داشته باشد و با این برداشت این پرونده را نیز به سرنوشت بسیاری دیگر از پروندههای ملی همچون قتلهای زنجیرهای و کوی دانشگاه و کهریزک و… مبتلا کند.
وقتی می بینیم آقایان اصولگرا و طرفدار احمدی نژاد اینقدر با حرص و ولع به دنبال جلوس بر صندلی مجلس هستند بر صداقت آنها و اینکه واقعآ دلسوز مملکت هستند شک می کنیم و بهتر دیدیم که منظورمان را در مطالب دکتر صادق زیبا کلام که اخیراْ گفته است به سمع و نظر خوانندگان برسانیم پس خواهشاْ دقیق مطالعه فرمائید. صادق زیباکلام: انصافا اصولگرایان ما در برون و درون مجلس چهره ها و شخصیت های جالبی هستند. شش سال همه توش و توانشان را به کار گرفتند تا آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود. در چهار سال نخست رئیس قوه مجریه منتخبشان، از هر سیاستی که ایشان اتخاذ کردند، از هر تصمیمی که گرفتند، از هر عزل و نصبی که کردند، از هر موضع گیری که در عرصه بین المللی کردند، از هر برخوردی که با مخالفان و منتقدان و معترضانشان کردند. از هر اظهار نظری که کردن و عقیده ای که ابراز داشتند، از هر اتهام و تهمتی که به هر که دلشان خواست وارد کردند و … یکپارچه و تمام قد دفاع کردند. در جریان انتخابات ۲۲ خرداد هم هر آنچه از دستشان بر می آمد برای وی هزینه کرند و در دوسال بعدی هم باز همچنان برای وی هلهله و دست افشانی کردند، اما حالا دارد معلوم می شود چه بر سر مملکت در این شش سال نرفته است. اگر ونزوئلا، لبنان و سوریه انقلابی را مستثنی کنیم، تقریبا با همه کشورها و قدرت ها، در منطقه و در عرصه بین الملل اگر خصومت نداشته باشیم، خیلی هم رابطه گرم و صمیمانه ای نداریم. تورم و گرانی، رکود بخش خصوصی، بیکاری، ورشکستگی شرکت های خصوصی یکی پس از دیگری، رشد نجومی چک های برگشتی، عقب ماندن پروژه های ملی و بدهکاری های فزاینده، دستگاه ها، شرکت ها و سازمان های دولتی به پیمانکاران و اشخاص حقیقی و حقوقی و رشد اقتصادی نزدیک به صفر، تصویر وضعیت اقتصادی کشور بعد از شش سال مدیریت اصولگرایان و رئیس جمهور منتخبشان است. سند چشم انداز ۲۰ ساله عملا به طاق نسیان زده شد و پوشه نارنجی رنگ برنامه توسعه چهارم در بایگانی دولت نهم و دهم مدفون ماند. در همان اوایل به قدرت رسیدنشان آقای احمدی نژاد در پاسخ به این پرسش که پس تکلیف سند چشم انداز چه شد، فرمودند« زیر ساخت های تحقق بخشیدن به اهداف سند چشم انداز هنوز در کشور فراهم نشده». صدها محقق، صاحب نظر و کارشنان که هزاران ساعت مطالعه و بررسی کرده و سند چشم انداز پیشرفت و توسعه ۲۰ سال آینده کشور را برنامه ریزی کرده بودند عقلشان ترسیده بود که ما زیرساخت های لازم برای تخقق آن اهداف و برنامه ها را نداریم اما آقای احمدی نژاد که تازه در سازمان برنامه را هم گل گرفتند این مهم را کشف کردند. اما این همه عملکرد ایشان نبود. جملگی مدیران ارشد کشور را که در زمان هاشمی رفسنجانی و خاتمی مسئولیت داشتند کنار گذاشتند و هر وزیری که کوچک ترین ابراز مخالف با «رئیس» کرد نیز از کابینه کنار گذاشته شد. جناب محمد علی رامین هر روزنامه و نشریه ای را که اراده کردند با یک تلفن بستند و رادیو و تلویزیون هم دربست در خدمت آقای احمدی نژاد قرار گرفت. در مصاحبه های معروف تلویزیونی شان «بامردم» هر چه خواستند گفتند و ادعا کردند و مصاحبه کنندگانی که از سوی آقای ضرغامی دستچین شده بودند فقط اجازه لبخند و پایین آوردن سر به علامت تصدیق داشتند. رئیس جمهور از هر حسابی که خواستند برداشت کردند و در پاسخ به این پرسش که چقدر در صندوق ذخیره ارزی مانده، گفتند این جز اطلاعات محرمانه نظام است و نمی شود آن را اعلام کرد. میلیارد ها تومان صرف طرح های زودبازده اشتغال زا، صندوق مهررضا، مسکن مهر، سفرهای استانی، پرداخت سهام عدالت و امور و برنامه های دیگری که بسیاری از صاحب نظران اقتصادی نسبت به مفید بودن و نتیجه بخش بودن آنها تردیدهای زیادی داشتند کردند، اسرائیل، آمریکا، اروپا و تمدن غرب را بارها و بارها به آخر خط رسیده اعلام فرمودند و داعیه دار مدیریت جهانی شدند. در مقام اثبات افسانه و ساختگی بودن هولوکاست برآمدند و همایش بین المللی در نفی آن به راه انداختند. کنترل جمعیت را که در زمان آقای هاشمی رفسنجانی با زحمت زیاد به اجرا گذاشته شده بود توطئه و برنامه دشمنان اسلام و انقلاب اعلام کردند و برای تولد فرزندان بیشتر مقرری و جایزه تعیین کردند. وزیر علوم شان از دانشجویان انقلابی و مسلمان خواستند توی دهان اساتید سکولار و غرب زده بزنند و آنان را به دانشگاه راه ندهند. مسئولان و متولیان برنامه هسته ای کشور پیش از خودشان را متهم به خیانت کردند و هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و فرزندان شان به همراه جمع دیگری از رهبران قبلی را متهم به فساد، رانت خواری و تجاوز به بیت المال کردند. هرکدام از مصوبات مجلس را که دوست نداشتند را اجرا نکردند. هزاران طرح را بدون بررسی، بدون مطالعه و بدون کار کارشناسی در جریان سفرهای استانی تصویب کردند که نشان داده شود ایشان به مناطق محروم توجه دارند. در تمام آن شش سال اصولگرایان در قبال سیاست ها و تصمیمات آقای احمدی نژاد به جز تایید، تصدیق، تمجید، دفاع همه جانبه، ابراز احساسات و افتخار، دنباله روی و حمایت کار دیگری نکردند. اما اکنون همان اصولگرایان که تا دیروز احمدی نژاد را بر روی سر گذاشته و حلوا حلوا می کردند، به گونه ای دارند با او برخورد می کنند کانه اساسا نه او را می شناسند، نه نقشی در به روی کار آمدن وی داشتند، نه از او حمایت می کردند و نه هیچ ارتباط و مراوده دیگری با وی داشته اند. برخی از آنان حتی یک گام هم جلوتر آمده و نه تنها اصلا به روی خود نمی آورند که تا دیروز چگونه احمدی نژاد را تکریم و تمجید می کردند، بلکه اصلاح طلبان و به تعبیر خودشان «جریان فتنه» را شریک و متحد «جریان انحرافی» اعلام می کنند. البته از حق و انصاف نباید گذشت، این فقره را کاملا درست می گویند. جریانات اصولگرا نه نقشی در به روی کار آمدن احمدی نژاد داشتند و نه حمایتی از او می کردند. هاشمی رفسنجانی، خاتمی، اصلاح طلبان، ملی- مذهبی ها و دفتر تحکیم وحدت در اصل عوامل به روی کار آمدن احمدی نژاد بودند. نامزد اصولگرایان در انتخابات ۸۴ و ۸۸ اساسا فرد دیگری بود. از همه جالب تر اینکه اساسا عین خیال اصولگرایان نیست که دولت نهم و دهم دستپخت آنها بود برای مملکت و خوب و بد آن نیز بر گردن آنهاست. بی خیال، با فراغ بال و راحت به دنبال برنامه ریزی برای انتخابات مجلس هستند. همه هم و غم شان صرف بازی با اعداد و فرمول های ۱+۳ ، ۸+۷ ، ۶+۵ ، ۱+۱۲ است. درست مثل اینکه احمدی نژاد رئیس جمهور کشور گینه بیسائو یا بورکینافاسو است و موضوع اینان خیلی به ایران مربوط نمی شود. همه فکر و ذکر اصولگرایان آن است که یک وقت اصلاح طلبان یا « جریان انحرافی» نتوانند در انتخابات اسفند ماه پیروزی به دست آورند. اینکه ظرف این شش سال گذشته چه بر کشور رفته، چه بر اقتصاد آن رفته، چه بر مردمش، صنعت اش، محیط زیست اش، کشاورزی اش، جایگاهش در عرصه بین الملل و … رفته خیلی به اصولگرایان که تا دیروز رفیق گرمابه و گلستان احمدی نژاد بودند مربوط نمی شود. آنان نه تنها هیچ مسئولیتی در قبال احمدی نژاد ندارند بلکه فعلا برنامه های مهم تری دارند از جمله به دست گرفتن مجلس نهم تا یک وقت در جریان خدمات برجسته شان به کشور خللی وارد نشود.