تلویزیون تاسوعا و عاشورا برفک پخش کند

آفتاب: حجت الاسلام سیدمحمد سادات منصوری رئیس مرکز پاسخ‌گویی به سؤالات دینی سازمان تبلیغات اسلامی در گفت‌وگو با مهر در رابطه با ایجاد جذابیت در برنامه‌های محرم برای تبدیل شور حسینی به شعور اظهار داشت: اعتقاد دارم بهترین کار فرهنگی از سوی رسانه‌ای چون صدا و سیما، عدم پخش هیچ‌گونه برنامه‌ای در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی است.

وی افزود: تنها برنامه تلویزیون در این دو روز باید برفک باشد. چرا که وقتی سخنرانی‌ها و این روضه‌های زیبا از کربلا و نجف پخش می‌شود به جای این که مردم به هیئت‌ها و مساجد دعوت شوند آنها را در خانه نگاه می‌داریم و به این ترتیب مساجد و هیئت‌ها و خیابان‌ها خلوت می‌شوند و این ضربه‌ای به عاشورا خواهد بود.

سادات منصوری گفت: واقعه محرم و عاشورا را اگر با بحث‌های کلامی و فلسفی بیان کنیم برای مخاطب جذابیتی نخواهد داشت. در بحث‌های عاشورا باید عشق و شور حسینی را به شدت تقویت کرد و در کنار آن راهنمایی را اضافه کرد؛ نه این راهنمایی به حدی باشد که عشق و شور از بین برود.

رئیس مرکز پاسخ‌گویی به سؤالات دینی با اشاره به اینکه این مسئله دارای ظرافت خاصی است و همه باید به آن توجه کنند گفت: اگر مراسم محرم را به سخنرانی خشک تبدیل کنیم و به شور توجه نکنیم، اصل عاشورا را از دست خواهیم داد. در مسئله عاشورا عشق بسیار پررنگ است، باید از این عشق و احساسات استفاده کرد و مردم را به سمت خدا سوق داد.

وی تأکید کرد: مشکل اعتقادی در جامعه ما نیست، اصل مشکل اخلاقی است، در این مراسم اگر چند نکته اخلاقی به جا مطرح شود به شدت بر مردم تأثیرگذار خواهد بود. در این مسئله ظریف اگر بخواهیم بیش از حد دخالت کنیم و یا سنت‌ها را جا به جا کنیم اصل مسئله از بین می‌رود و جبران کردن آن غیر ممکن می‌شود.

وی گفت: هرقدر مداحان و سخنرانان دانش بیشتری داشته باشند و هیئت‌ها هرچه بیشتر از روحانیون عالم و دانشمند استفاده کنند بیشتر می‌توان مردم را با واقعیت‌های عاشورا آشنا کرد اما با اکتفا به مسائل سطحی هیچ ارتقایی در شعور عزاداران حاصل نمی‌شود و آسیب‌ها همچنان ادامه می‌یابد.

حجت الاسلام سادات منصوری در رابطه با مسئله آسیب‌زدایی از عزاداری‌ها تصریح کرد: این مسئله ظریف را باید به دقت مورد بررسی قرار داد مبادا موضوعی که آسیب نباشد اما ما آن را آسیب قلمداد کنیم. اولین گام این است که هر مسئله‌ای در حوزه ای علما و دانشمندان به صورت آسیب تشخیص داده شود و در آسیب اعلام کردن آن سلیقه اعمال نشود.

وی با اشاره به مسئله تحریفات عاشورایی و هشدار نسبت به عدم خواندن روضه‌های نادرست گفت: وقتی شخصیت‌های علمی و آکادمیک صحبت‌هایی با یکدیگر مطرح می‌کنند، حرف‌ها را میان عوام مردم آسیب‌هایی به دنبال دارد، چرا که از آن زمان به بعد مردم تصور می‌کنند که تمام روضه‌هایی که خوانده می‌شود با واقعیت تطابق ندارد و هیچ استفاده‌ای از روضه نمی‌کند.

رئیس مرکز پاسخ‌گویی به سؤالات دینی اضافه کرد: این مسائل آکادمیک نباید در میان عوام الناس پخش شود، این مسائل باید به تدریج در کتاب‌ها اصلاح و به مداحان آموزش داده شود.

تولدت مبارک امید جان

تولدت مبارک امید جان

تولدت مبارک...!
بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و       میخک . میگن کهنه نمی شه
تولدت مبارک امید عزیزم-Nasim

ترجیح می دهم...

- ترجیح می دهم :کفشهایم را بپوشم و راه بروم و به خدا فکر کنم....تا اینکه به مسجد بروم و به کفشهایم فکر کنم.

- ترجیح می دهم: از خدایم بخواهم تابه جای وسعت رزق وسعت دید و قناعت عطایم کند تا با داشته هایم به خوشبختی برسم و در طمع آنچه را که ندارم ،داشته هایم را تلف نکنم.


نقل یک خاطره از پروفسور حسابی توسط آقای مهندس ایرج حسابی

       در زمان تدریس در دانشگاه پرینستون دکتر حسابی تصمیم می گیرند سفره ی هفت سینی برای انیشتین و جمعی از بزرگترین دانشمندان دنیا از جمله "بور"، "فرمی"، "شوریندگر" و "دیراگ" و دیگر استادان دانشگاه بچینند و ایشان را برای سال نو دعوت کنند. آقای دکتر خودشان کارتهای دعوت را طراحی می کنند و حاشیه ی آن را با گل های نیلوفر که زیر ستون های تخت جمشید هست تزئین می کنند و منشا و مفهوم این گلها را هم توضیح می دهند. چون می دانستند وقتی ریشه مشخص شود برای طرف مقابل دلدادگی ایجاد می کند. دکتر می گفت: " برای همه کارت دعوت فرستادم و چون می دانستم انیشتین بدون ویالونش جایی نمی رود تاکید کردم که سازش را هم با خود بیاورد. همه سر وقت آمدند اما انیشتین 20دقیقه دیرتر آمد و گفت چون خواهرم را خیلی دوست دارم خواستم او هم جشن سال نو ایرانیان را ببیند. من فورا یک شمع به شمع های روشن اضافه کردم و برای انیشتین توضیح دادم که ما در آغاز سال نو به تعداد اعضای خانواده شمع روشن می کنیم و این شمع را هم برای خواهر شما اضافه کردم. به هر حال بعد از یک سری صحبت های عمومی انیشتین از من خواست که با دمیدن و خاموش کردن شمع ها جشن را شروع کنم. من در پاسخ او گفتم : ایرانی ها در طول تمدن 10هزار ساله شان حرمت نور و روشنایی را نگه داشته اند و از آن پاسداری کرده اند. برای ما ایرانی ها شمع نماد زندگیست و ما معتقدیم که زندگی در دست خداست و تنها او می تواند این شعله را خاموش کند یا روشن نگه دارد."
     آقای دکتر می خواست اتصال به این تمدن را حفظ کند و می گفت بعدها انیشتین به من گفت: " وقتی برمی گشتیم به خواهرم گفتم حالا می فهمم معنی یک تمدن 10هزارساله چیست. ما برای کریسمس به جنگل می رویم درخت قطع می کنیم و بعد با گلهای مصنوعی آن را زینت می دهیم اما وقتی از جشن سال نو ایرانی ها برمی گردیم همه درختها سبزند و در کنار خیابان گل و سبزه روییده است."
    بالاخره آقای دکتر جشن نوروز را با خواندن دعای تحویل سال آغاز می کنند و بعد این دعا را تحلیل و تفسیر می کنند. به گفته ی ایشان همه در آن جلسه از معانی این دعا و معانی ارزشمندی که در تعالیم مذهبی ماست شگفت زده شده بودند. بعد با شیرینی های محلی از مهمانان پذیرایی می کنند و کوک ویلون انیشتین را عوض می کنند و یک آهنگ ایرانی می نوازند. همه از این آوا متعجب می شوند و از آقای دکتر توضیح می خواهند. ایشان می گویند موسیقی ایرانی یک فلسفه، یک طرز تفکر و بیان امید و آرزوست. انیشتین از آقای دکتر می خواهند که قطعه ی دیگری بنوازند. پس از پایان این قطعه که عمدأ بلندتر انتخاب شده بود انیشتین که چشمهایش را بسته بود چشم هایش را باز کرد و گفت" دقیقا من هم همین را برداشت کردم و بعد بلند شد تا سفره هفت سین را ببیند.
     آقای دکتر تمام وسایل آزمایشگاه فیزیک را که نام آنها با "س" شروع می شد توی سفره چیده بود و یک تکه چمن هم از باغبان دانشگاه پرینستون گرفته بود. بعد توضیح می دهد که این در واقع هفت چین یعنی 7 انتخاب بوده است. تنها سبزه با "س" شروع می شود به نشانه ی رویش. ماهی با "م" به نشانه ی جنبش، آینه با "آ" به نشانه ی یکرنگی، شمع با "ش" به نشانه ی فروغ زندگی و ... همه متعجب می شوند و انیشتین می گوید آداب و سنن شما چه چیزهایی را از دوستی، احترام و حقوق بشر و حفظ محیط زیست به شما یاد می دهد. آن هم در زمانی که دنیا هنوز این حرفها را نمی زد و نخبگانی مثل انیشتین، بور، فرمی و دیراک این مفاهیم عمیق را درک می کردند. بعد یک کاسه آب روی میز گذاشته بودند و یک نارنج داخل آب قرار داده بودند. آقای دکتر برای مهمانان توضیح می دهند که این کاسه 10هزارسال قدمت دارد. آب نشانه ی فضاست و نارنج نشانه ی کره ی زمین است و این بیانگر تعلیق کره زمین در فضاست. انیشتین رنگش می پرد عقب عقب می رود و روی صندلی می افتد و حالش بد می شود. از او می پرسند که چه اتفاقی افتاده؟ می گوید : "ما در مملکت خودمان 200 سال پیش دانشمندی داشتیم که وقتی این حرف را زد کلیسا او را به مرگ محکوم کرد اما شما از 10هزار سال پیش این مطلب را به زیبایی به فرزندانتان آموزش می دهید. علم شما کجا و علم ما کجا؟!"
     خیلی جالب است که آدم به بهانه ی نوروز، فرهنگ و اعتبار ملی خودش را به جهانیان معرفی کند.