آیت الله احمد جنتی دبیر محترم مجلس خبرگان رهبری ایران


آیت الله احمد جنتی دبیر محترم مجلس خبرگان رهبری ایران


متن نامه زیباکلام به اظهارات آیت الله جنتی


متن نامه زیباکلام به این شرح است:

 

بسمه تعالی

محضر آیت الله احمد جنتی

امام جمعه موقت تهران دامت افاضاته

با سلام و تحیات،بیانات اخیرحضرتعالی در نماز جمعه مبنی بر ابراز سرور و شعف از مرگ ملک عبدالله پادشاه فقید عربستان هم شگفت انگیز بود هم تاسف آور.شگفت انگیز از این بابت که رهبر کشوری فوت می شود و از یکسو رئیس جمهور کشورمان رسما به مردم آنکشور تسلیت گفته و وزیر خارجه مان بمنظور شرکت در مراسم خاکسپاری به آنکشور رفته، و از سوی دیگر جنابعالی بعنوان یکی از رهبران دینی مان آن واقعه را مبارک توصیف نموده و تبریک می گویید. اگر جنابعالی سمت حکومتی نمی داشتید میشد اظهار نظرتان را امری شخصی تلقی نمود.اما تریبون نماز جمعه یک ارگان غیر رسمی حکومتی بشمار می رود.افزون بر آن جنابعالی عضو مجلس خبرگان و در هیات رئیسه آن قرار دارید و شاید از همه مهم تر، دبیر و ریاست شورای نگهبان را هم بر عهده دارید.چگونه می توان اظهارات جنابعالی از تریبون نماز جمعه را صرفا اظهار نظری شخصی تلقی نمود؟

 

  تاسفم از این بابت بود که ما در شرایطی بسر می بریم که ابعاد مناقشات و اختلافات میان تشیع و تسنن از رقابت و تنش های معمولی فراتر رفته و دو سالی می شود که درگیری های رو به تزاید نظامی هم برآن افزوده شده.ما البته در پرتوتئوری های توطئه این معضل را هم با موفقیت بپای "دست های مرموز نفاق افکن" نوشته ایم و هرگز هم از خودمان این سئوال ساده را نپرسیده ایم که "نفاق افکنان موهوم" بکنار، ما خودمان چقدر تلاش کرده ایم که در دام اختلاف افکنی آنان نیافتیم؟ از دید خودمان خیلی تلاش می کنیم که در جهت وحدت گام برداریم. صدها میلیون دلار هر سال خرج همایشهای وحدت و سایراقدامات دیگری که بجراتلاف پول هیچ حاصل دیگری ندارند می کنیم اما در عالم واقعیت نمی خواهیم ببینیم که چگونه با بسیاری از اقداماتمان عملا آب بر آسیاب همان "نفاق افکنان" می ریزیم.

 

اگر چه بسیار شعار وحدت با برادران اهل سنت می دهیم اما اعمال و رفتارمان با اهل سنت خیلی در جهت وحدت نبوده. چه از بابت رفتاری که با هم میهنان سنی مذهب مان می نماییم؛ چه از بابت آنچه که نسبت صحابه صدیق رسول الله(ص) روا می داریم؛ چه از بابت برخی سریال های تلویزیونی که می سازیم؛ چه از بابت توزیع نا عادلانه سمت های دولتی در میان سنی مذهبان؛ و چه از بابت توهین و استهزاء مرگ ملک عبدالله که سمت رسمی وی "خادم حرمین شریفین" بود و دست کم برای کسری از مردم کشورخودش و اعراب در سایر کشورها از یک جایگاه و احترام دینی برخوردار می بود.

 

کافیست نگاهی به سایر کشورهای اسلامی نگاهی بیاندازیم.تمامی آنها بالاترین مقامات کشورهایشان را اعزام کرده بودند. صد البته که ملک عبدالله نه جان استوارت میل بود نه نلسون ماندلا. اما و اتفاقا در مجموعه رهبران و شاهزادگان سعودی او اصلاح طلب و میانه رو بود. کافیست او را با برخی از روحانیون و رهبران دیگر سعودی همچون ترکی و یا بندر مقایسه کنیم.

 

حال که گذشت و رفت اما جناب آیت الله جنتی، گام واقعی( و نه فقط شعارهای بی محتوی) در جهت وحدت شیعه و سنی، و گام در جهت تنش زدایی در منطقه آن می بود که آقای هاشمی رفسنجانی در حالیکه رئیس جمهورمان و هیاتی عالی رتبه ایشان را همراهی می کردند به عربستان می رفتند. آیا این اقدام کفه رهبران ضد شیعه و ضد ایران را در الیگارشی قدرت در عربستان سنگین تر می کرد یا تبریک جنابعالی بمناسبت مرگ ملک عبدالله؟ کدام یک بیشتر در جهت منافع ملی مان می شدند؟

 

ایام بکام باد

صادق زیباکلام

سیزدهم بهمن ماه

یکهزاروسیصدونودوسه

نظر آیت الله جوادی آملی در باره اظهارات آیت الله جنتی


نظر آیت الله جوادی آملی در باره اظهارات آیت الله جنتی:

آیت الله جوادی آملی هفته پیش در این باره چنین گفته است: "ابراز شادی در مرگ افراد، چه ضرورتی دارد؟ این رفتار نه واجب است و نه مستحب؛ برای چه باید عواطف یک عده را جریحه دار کرد؟ علی الخصوص که حجاج ما برای انجام فریضه حج باید به این کشور سفر کنند."

دبیر شورای نگهبان ایران(آیت الله جنتی) با اشاره به مرگ پادشاه عربستان گفت:


....خطیب نماز جمعه تهران نامه ایت الله خامنه ای را به نامه حضرت سلیمان به بلقیس تشبیه کرد و گفت: امیدوارم این نامه اثر خود را بکند که اثر هم می کند؛ هر چند که برخی آن را نقل نکردند و یا اینکه تنها به گوشه هایی از این نامه اشاره داشتند. البته این نامه اثر خود را خواهد گذاشت.

دبیر شورای نگهبان ایران با اشاره به مرگ پادشاه عربستان گفت: این قارون سعودی خیلی با شیعه دشمنی نمود و تکفیری ها را حمایت کرد. اینقدر در زمان وی علیه شیعه کتاب نوشتند و بدگویی کردند و امروز به سزای اعمال خود رسید و مجازات اعمال خود را می کشد.

خطیب نماز جمعه تهران خاطرنشان کرد: مرگ وی را باید به اسرائیلی ها و آمریکا و کسانی که سر سفره وی تغذیه می کردند تسلیت و به شیعیان و مسلمین و کسانی که غصه اسلام و شیعه را می خوردند تبریک گفت و امیدوارم در ادامه کار به این صورت نباشد....

اختلاس عادی شد، نگران نباشید!


اختلاس عادی شد، نگران نباشید!

وبلاگ > عابدین‌پور، ابوالقاسم - حکایت کنند که مردی را دشنام دادند. بسیار ناراحت شد و پرخاش کرد. او را ببستند و همراه با دشنام کتکش زدند. سپس او را گشوده و باز دشنام دادند. این بار هیچ نگفت. پرسیدند چرا از دشنام به خود نپیچیدی؟ گفت: دشنام بدون کتک بهتر از دشنام با کتک است .

حکایت ما با اختلاسها همانند این حکایت است.

 واقعأداستان اختلاسها ریشه در کجا دارد؟

 کی قرار است آنچه به عنوان بیت المال به دست چند نفر حیف و میل شده است باز پس گرفته شود؟

 چه کسی باید مسوولیت این امور را به عهده بگیرد؟

 سیستمهای نظارتی وجود خارجی دارند یا فقط شعارش را می دهیم؟

 اسامی و نامهایی که با این اختلاسها سرو کار دارند فقط به ثروت مملکت دست درازی نمی کنند بلکه اعتقادات ملت را نشانه رفته اند.می خواهند ثابت کنند اگر صحبت از تقوی و پاکی و امانتداری و... به میان می آید تا وقتی اعتبار دارد که به مراکز قدرت دست نیافته ای و گر نه اگر توانستی بردار و ببر!.هیچ اتفاقی نمی افتد !.تازه گیر هم که افتادی چند صباحی در خلوت بازداشتگاه و زندان به سر می بری و از داشتن ثروتهای باد آورده قکر خود را به کرسی لذت می نشانی تا به ترفندی بیرون آیی و هر چه خواستی بکنی.

 انگار همین دیروز بود که رئیس دولتی مدام تهدید می کرد که لیست اختلاس کنندگان(مفسدان اقتصادی) را در جیب دارد و به زودی نشان می دهد که البته نشان نداد و اختلاس پاک ترین مرد دولتش در خدمتگزارترین دولت(!) نوعی سوء برداشت تعبیر شد و احتمالأ ملت ایران برای این مظلومِ گرفتار در بند، چندین عذرخواهی هم، به دولتمردان گذشته بدهکارند!

 نکند  آنچه به نام مفسدان اقتصادی قرار بود بشود در حد چند نفر در قضیه ی "خاوری" شدّت و حدّت خود را از دست داده است؟!.

 چه زود ارقام اختلاس برای همه عادی شده. ارقام آنقدر بزرگ است که تلفظش مشکل شده چه برسد به تفکّرش.

 عده ای هم پای ماشین حساب نشسته اند و با حسابرسی دارند سهم هر ایرانی را از پولهای اختلاسی محاسبه می کنند. جالب است اگر سی سال در وزارت خانه ای مثل آموزش و پرورش کار کنی و حقوق بالایی هم داشته باشی ،پاداش آخر خدمتت به پنجاه میلیون نمی رسد!

 راستی این پولها قبل از اختلاس کجا بودند؟ چقدر از این سرمایه ها(اختلاسهای آینده ی نه چندان دور) از دسترس مردم دورند و منتظرند کسی به سراغشان برود و از انزوا خارجشان کند؟

 در سیستم واگذاری اعتبارت چه نظارتی وجود دارد که اطمینان داشته باشیم یک بام و دو هوا اعمال نمی شود و کی قرار است دستگاههای اطلاعاتی و نظارتی این محدوده را از ناپاکی ها پاک کنند؟

 حتما با همین اختلاسهای افشا شده  می شد همه ی مدارس ، بیمارستانها، جاده ها و راهها و ده ها پروژ ه ی دیگر را باز سازی و نو سازی کرد یا حداقل می شد دستمزد کارمندان و کارگران را به حدی افزایش داد که برای یک زندگی روی خط فقر منت کش" هرکس و ناکس" نباشند .حتمأ می شد و بعد از این هم می شود ولی افسوس...