ویرانه نه آنست که فرهاد فروریخت
ویرانه دل ماست که هر جمعه به یادت
صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
به گزارش خبرگزاری فارس طبق اطلاعاتی که هنوز مستند نیست از مجموع ۱۲۴ هزار پیامبر حدود ۳۱ پیامبر در ایران دفن شدهاند که تعدادی از آنها شامل "سیم و لام" در سمنان، "خالد بن سنان عبسی" در گلستان، "یوشع" در اصفهان، "حیقوق" در تویسرکان، "حجی" در همدان، "مردخای" در همدان، "قیدار" در زنجان، "اشموئیل" در ساوه، "دانیال نبی" در خوزستان، "شعیب نبی" در خوزستان، "باحزقیل" در دزفول، "خضر و الیاس" در جزیره هرمز، "روبین" در میامی، "جرجیس" در شوشتر، "یونس" در گناباد، "یعقوب" در گرگان، "ابراهیم خلیل" در سوسنگرد، "اسحاق و اسماعیل" در جاده دزفول، "صالح پیامبر" در شوشتر، "ایوب" در بجنورد، "خضر" در همدان و... است.
سر تا پای خودم را که خلاصه میکنم، بیش از آنکه مرا بفهمند؛ دیگران را درک کنم پیش از آنکه دوستم بدارند؛ دوست بدارم زیرا در عطا کردن است که می ستانیم
می شوم قد یک کف دست خاک که ممکن بود یک تکه آجر باشد توی دیوار یک خانه...یا یک قلوه سنگ روی شانه یک کوه...یا مشتی سنگریزه، ته ته اقیانوس؛
یا حتی خاک یک گلدان باشد؛ خاک همین گلدان پشت پنجره...
یک کف دست خاک ممکن است هیچ وقت هیچ اسمی نداشته باشد
و تا همیشه، خاک باقی بماند، فقط خاک...
اما حالا یک کف دست خاک وجود دارد
که خدا به او اجازه داده
نفس بکشد،
ببیند،
بشنود،
بفهمد،
جان داشته باشد...
یک مشت خاک که اجازه دارد عاشق بشود،انتخاب کند،
عوض بشود،
تغییر کند
وای، خدای بزرگ!
من چقدر خوشبختم...
من همان خاک انتخاب شده هستم همان خاکی که با بقیه خاکها فرق میکند
من آن خاکی هستم
که خدا از نفسش در آن دمیده
من آن خاک قیمتی ام
آن خاک که می خواهد تغییر کند...... انتخاب کند...
وای بر من اگر همین طور خاک باقی بمانم الهی؛
توفیقم ده که پیش از طلب همدردی؛ همدردی کنم..
و
در بخشیدن است که بخشیده می شویم
ویرانه نه آنست که فرهاد فروریخت
ویرانه دل ماست که هر جمعه به یادت
صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت